Web Analytics Made Easy - Statcounter

بعد از انتشار عکس افراد بی‌حجاب در کنار تصویر شرکتی که متعلق به طاقچه بود، انتشارات مختلف از جمله انتشارات آستان قدس رضوی، شهید کاظمی، به‌نشر، تمدن نوین اسلامی، ستاره‌ها، راه‌یار، خط مقدم، شهید هادی، ایمان ماندگار، حماسه یاران، سوره مهر، روایت فتح، بنیاد سینمایی فارابی، خانه کتاب و ادبیات ایران، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)، انتشارات طلایی و انتشارات مدرسه بیانیه‌ای منتشر کردند و خواهان قطع همکاری و فسخ قرارداد بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

طبق ماده ۷ فسخ قرارداد همکاری بین انتشارات و پلتفرم مربوطه، در صورت عدم انجام هر یک از تعهدات هاتف (پلتفرم) در این قرارداد، تامین‌کننده (انتشارات) می‌تواند با اخطار کتبی یک ماهه نسبت به فسخ این قرارداد اقدام کند. در این صورت هاتف موظف است ظرف ۳ روز کاری از زمان انقضای مهلت یک ماهه، گزارش دقیق فروش محصولات تامین‌کننده را اعلام و نسبت به تسویه حساب تامین‌کننده مطابق ماده ۴ این قرارداد اقدام کند. 

علی محمدپور، عضو هیئت مدیره انجمن فعالان حوزه کتاب دیجیتال در پاسخ به این سوال که هنوز کتاب‌های انتشاراتی که خواهان فسخ قرارداد با طاقچه بودند، در این پلتفرم موجود است، گفت: در قرارداد ناشر ذکر می‌شود که در صورت درخواست ناشر برای حذف کتاب، پلتفرم موظف است ظرف مدت تعیین شده کتاب را از بستر انتشار حذف کند و تسویه حساب‌ها را انجام دهد.

محمدپور در پاسخ به این سوال که اگر از زمان درج شده در قرارداد بگذرد و هنوز کتاب‌ها در بستر طاقچه باشد، چه اتفاقی می‌افتد؟ توضیح داد: ناشر می‌تواند شکایت کند. طبق بیانیه طاقچه، عکس منتشر شده از سوی پلتفرم منتشر نشده است و در مکان شرکت طاقچه هم گرفته نشده است. طبق بیانیه این پلتفرم، این عکس زمانی گرفته شده، که کارمند ما داخل عکس نبوده است. 

به گفته عضو هیئت مدیره انجمن فعالان حوزه کتاب دیجیتال، بیشتر کسانی که داخل عکس هستند، کارکنان طاقچه نیستند و نبودند. آن‌ها دوستان یک نفر بودند، که برای جشن خداحافظی در بیرون از شرکت طاقچه عکس یادگاری گرفتند. باوجود اینکه عکس یک ماه و نیم پیش در لینکدین منتشر شده، ولی عده‌ای این عکس را در ایام عزاداری در توییتر منتشر کردند. 

وی با بیان اینکه از همان روز‌های اول دو نفر از مدیران این پلتفرم توضیحاتی دادند، اما تعدادی از انتشاراتی‌ها منتظر عذرخواهی طاقچه بودند، توضیح داد: تا آنجایی که بنده خبر دارم، مسئله طاقچه این بوده که چرا من برای گناه نکرده باید عذرخواهی کنم. انتشاراتی‌ها هم خیلی سریع بیانیه دادند و نامه فسخ همکاری‌شان را ارسال کردند. اگرچه بعد از این اتفاقات طاقچه توضیحاتی را داد، ولی به‌نظرم توضیح طاقچه کافی نبود. 

محمدپور در پاسخ به این سوال که هم‌زمان شاهد عکس‌های این چنینی از شرکت‌های خصوصی دیگر هم هستیم، بیان کرد: باید دید که آیا شرکت‌ها هم همزمان عکس‌های بی‌حجاب کارکنانشان را منتشر می‌کنند، یا عده‌ای با سوء نیت عکس‌های این چنینی فراهم می‌کنند، تا در یک زمان منتشر کنند. من فکر می‌کنم دست پنهانی وجود داشت، که هم ناشران مذهبی را بازی داد، هم شرکت طاقچه دچار یک چالش کرد. این پلتفرم یک سرویس‌دهنده ارزشی است و بیشترین کتاب‌های مذهبی و انقلابی کشور بر روی آن بستر منتشر شده است. به‌نظرم یک دلیل زدن طاقچه این بود که آن پلتفرم را نمی‌شناختند.

این عضو هیئت مدیره انجمن فعالان حوزه کتاب دیجیتال در پاسخ به این سوال که شاید هم به دلیل اینکه این تیم ارزشی است، هدفش قرار دادند، تصریح کرد: شاید هم می‌خواستند یک تیم ارزشی را بزنند.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: طاقچه انتشارات کتاب هنجارشکنی پاسخ به این سوال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۵۴۰۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شیطان با نقاب خواستگار

  به آنها نزدیک می‌شوم و بعد از پایان کارهای اداری پرونده، از مادر و دختر می‌خواهم تا علت حضورشان در اداره چهارم پلیس آگاهی را که اداره رسیدگی به پرونده‌های فقدانی است، برایم توضیح بدهند.
مادر آهی می‌کشد و می‌گوید یک ماه است که به خاطر این خانم خواب و خوراک نداریم، آبروی‌مان رفته و همسرم مرا مقصر می‌داند و فکر می‌کند به خاطر بی‌توجهی و نظارت ضعیف من این اتفاقات برای دخترمان افتاده است.به خدا از نظر من همه‌چیز طبیعی بود و دخترم هم مثل سایر دانش‌آموزان سرگرم درس و مدرسه بود. من یک درصد هم حدس نمی‌زدم زیر این ظاهر آرام و سربه‌زیر، یک موجود سرکش پنهان شده که از ۱۱سالگی مشغول گفت‌وگوی تلفنی و مجازی با پسری است که کیلومترها با تهران فاصله دارد .دو سال پنهانی با هم در تماس بوده‌اند و در این مدت آن پسر عکس‌هایی از خودش برای آیدا می‌فرستد که دخترم فکر می‌کند با یک جوان تحصیلکرده و مرفه سروکار دارد. بالاخره این فرد موفق می‌شود دخترم را فریب داده به شهر محل سکونتش در شرق کشور بکشاند. باورتان نمی‌شود من و پدرش تا امروز که همکاران‌تان خبر پیدا شدن آیدا را به ما دادند، چه شرایط سختی را پشت سر گذاشتیم. فکر این‌که چه بلاهایی ممکن است سر دخترم آمده باشد و این‌که اصلا او را دوباره زنده و سالم می‌بینم یا نه، مرا دیوانه کرده بود.من نمی‌دانم دیگر چه چیزی باید به شما بگویم. لطفا از خودش بپرسید که نتیجه خوش‌باوری و اعتمادش به یک پسر غریبه چه بود و در این مدت چه شرایطی داشت؟
بعد از این حرف مادر، نگاهی به دخترک می‌اندازم که همچنان از شرم سرش را پایین انداخته است. مادر باعصبانیت می‌گوید: تو که با این رفتارهایت ثابت کردی خیلی جسور هستی و سر نترسی داری، حالا خجالتی شدی؟برای خانم مشاور تعریف کن چه اتفاقاتی برایت افتاده است. اشک در چشمان آیدا حلقه می‌زند و می‌گوید: من که گفتم پشیمانم. خانم به خدا من به اصرار دوستم با آن پسر حرف زدم، وگرنه من اصلا چه می‌دانستم که دوست‌پسر یعنی چه؟دوستم اصرار کرد و من هم وارد رابطه تلفنی با او شدم و بعد هم از طریق فضای مجازی با هم در ارتباط بودیم تا این‌که بعد از یکی، دو سال اصرار کرد برای دیدنش بروم. من با توجه به عکس‌هایی که برایم فرستاده بود، فکر می‌کردم آدم‌حسابی و تحصیلکرده است و خانواده خوبی دارد. پنهانی راهی شهر محل سکونتش شدم اما همین که به کوچه و محله‌شان رسیدم، نظرم عوض شد؛ وارد خانه‌شان که شدم یک خانه ۳۰متری کثیف و به‌هم‌ریخته بود.مجید به همراه مادرش زندگی می‌کرد. اولین صحنه‌ای که با آن مواجه شدم، مادرش بود که یک گوشه خانه نشسته بود و مشغول وزن‌کردن و بسته‌بندی مواد شیشه بود. بعد از یک روز اقامت در آن خانه متوجه شدم مجید هم به شیشه اعتیاد دارد و چندین بار موقع مصرف شیشه در صورت من هم فوت کرد و قصد داشت مرا هم معتاد کند. فکرش را بکنید من با چه ذهنیتی راهی آنجا شده بودم و حالا با چه آدم‌هایی سروکار پیدا کرده بودم .نه راه پس داشتم، نه راه پیش؛ از ماندن در آنجا احساس خطر می‌کردم و نمی‌دانستم قصد آنها از کشاندن من به خانه‌شان چیست؟ ازسوی دیگرروی تماس باوالدینم وبرگشتن به خانه را نداشتم.چند روزی به همین منوال گذشت وهمکاران شما برای بردن من آمدند. من واقعا خوشحالم و امیدوارم والدینم مرا ببخشند. من روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشتم و از صمیم قلب از این‌که از خانه فرار کردم و خام وعده‌های یک پسر معتاد شیشه‌ای شدم، متاسف و پشیمانم.امیدوارم مادر و پدرم مرا ببخشند و فرصت دوباره‌ای به من بدهند تا همان دختر خوب و عاقلی که از من انتظار داشتند، بشوم. من با این سن کم، زندگی در کنار یک پسر معتاد و مادرموادفروشش را تجربه کردم و این چیزی است که تا آخرعمر ازذهن من پاک نخواهد شد.امکان داشت اتفاقات بدتری برای من بیفتد. من خوب می‌فهمم که اینجا بودنم درست مثل عمر دوباره است.

حامی نوجوانان باشید
سرگرد سمانه مهربانی، رئیس اداره اجتماعی وفرهنگی پلیس آگاهی تهران دراین‌باره می‌گوید: دوران بلوغ و نوجوانی حساس‌ترین مرحله رشد فرزند شماست؛ دورانی که فرزند بی‌تجربه شما باید دست دردست شما آن را پشت سربگذارد .شما به‌عنوان والدین باید با مطالعه و ارتقای سطح دانش و آگاهی خود برای رویارویی با چالش‌های پیش‌رو آماده باشید. پیش از بزه‌دیدگی فرزند باید او را با ویژگی‌های دوران بلوغ و نوجوانی آشنا سازید. به فرزندتان بیاموزید احساسات و گرایش وی در این سن نسبت به جنس مخالف فقط تمرینی برای نقش‌های بزرگسالی است وهرگز نباید با جدی‌گرفتن این احساسات و تمایلات، آینده درخشان تحصیلی شغلی و عاطفی خود را با مشکل مواجه سازد.در صورت ناتوانی دربرقراری ارتباط صحیح با فرزند و احساس خطر نسبت به رفتارهای مشکل‌آفرین وی سریعا با یک مشاور متخصص درامور نوجوانان مشورت کنید.دوست فرزند خود باشید تا در صورت بروز هرگونه مشکل یا چالش در زندگی شما اولین کسی باشید که موردمشورت و درددل قرار می‌گیرد.درغیر این صورت فرزند شما به دوستان و همسالان خود روی می‌آورد که با راهکارهای ناپخته و اشتباه؛ فرزند شما را هرچه بیشتر در پرتگاه سقوط و چرخه باطل اشتباهات قرار می‌دهند.

دیگر خبرها

  • کارگران در تحقق شعار سال نقش غیر قابل انکار دارند
  • عرضه «پرونده مختارنامه» در نمایشگاه کتاب تهران
  • انتشارات صهبا از کتاب جدید با نام «حدیث مکارم الاخلاق» رونمایی کرد
  • نقش شوراها در تحقق شعار سال انکار ناپذیر است
  • «دیکتاتوری با اخلاق سگی» به نمایشگاه کتاب می‌آید
  • برنامه‌های جدید کانون پرورش فکری برای بچه‌ها
  • «چشم‌ها تنها برای دیدن نیستند»
  • کتاب صوتی «داستان‌های پارسی» در یونان منتشر شد
  • اعتبار بن دانشجویی نمایشگاه کتاب افزایش پیدا کرد/ امضای قرارداد با شرکت پُست
  • شیطان با نقاب خواستگار